سلام
امروز میخوام در مورد داداش سعید بنویسم .
آدمی که به معنی واقعی کلمه خود خود عشق هست . آدمی که هر کاری که انجام میده با علاقه انجام می ده
الان بالغ بر بیست سال که به کشاورزی مشغول هست . از همون اوایل می تونستی به راحتی علاقه به اینکار رو در چهره و رفتارش ببینی .
از اون دست آدماست که هر طور شده سعی میکنه کاری که بهش سپرده شده به درستی انجام بده
هیچوقت کم کاری نمیکنه . روزهایی بوده که هر کسی جاش بود کم میاورد. کار کشاورزی از اون دست شغل هایی پر زحمتی هست که اگر واقعا بهش علاقه نداشته باشی توان انجامش رو نخواهی داشت .
هر ساله محصولی که میکاره مثل بچه هاش ازش مراقبت میکنه و دل به کارش داده و خودشو وقف این شغل کرده، شکر خدا هم که همیشه با راحتی و خیال آسوده محصولش رو به قیمت مناسب فروخته
خیلی سخته هر روز خدا ساعت 4 صبح از خواب بلند بشی و تنها بری سر کشاورزی تا حدود 4 عصر مشغول باشی . این کار یک تنهایی خاصی هم به همراه داره البته برای مایی که دور از این دایره هستیم شاید واقعا قابل تحمل نباشه اما سعید به شوق خانواده اش و به خصوص دخترهای نازش از ته دل به این حرفه مشغول هست . دنیای خودشو هم داره و اگر بری پیشش اینقدر با عشق از کاری که انجام میده برات حرف میزنه که حض میکنی
شب پنجشنبه بهم زنگ زد که فردا بیا بچه ها رو بیار که گوجه جمع کنیم و من تنها شخصی که به راحتی بهش چشم میگم همین داداشم هست.
بطور ویژه ای دوستش دارم. صبحش رفتیم اونجا تا ظهر گوجه جمع کردیم و من کلی کیف کردم . یک شوخ طبعی خاصی هم داره که واقعا وقتی چیزی رو تعریف میکنه به خنده می افتی و از هم جالب تر در زمان تعریف صورتش ممیک خاص و شدیدا خنده داری داره . کلا حرفهای تاریخی و موندگار هم زیاد میزنه، به شدت هم اهل دل ایشون ، من به فداشون بشم .
چندتا عکس براتون اینجا میذارم تا محصولشو ببینید
از محصولاتش میتونم به خیار، گوجه فرنگی ، بادمجون، کدو، لوبیا ، عدس و . اشاره کنم
برای دیدن عکسها به ادامه مطلب برید
ادامه مطلب
درباره این سایت